ظرفیت ۳ میلیارددلاری توریسم سلامت برای اصفهان

ظرفیت ۳ میلیارددلاری توریسم سلامت برای اصفهان

 این روزها نه‌تنها اصفهانی‌ها، بلکه جامعه کارآفرینان و کسب‌وکارهای موفق، مسعود صرامی را می‌شناسند. صرامی را نمی‌توان تنها یک سرمایه‌گذار و کارآفرین اصفهانی دانست.بلکه به موعی صرامی منجی اصفهان است و روح تازه ای را در جان اصفهان دمیده است.

گفتگو با کارآفرینان-روزنامه رویداد امروز: این روزها نه‌تنها اصفهانی‌ها، بلکه جامعه کارآفرینان و کسب‌وکارهای موفق، مسعود صرامی را می‌شناسند. صرامی را نمی‌توان تنها یک سرمایه‌گذار و کارآفرین اصفهانی دانست. با اقداماتی که در چند دهه گذشته انجام داده بهتر است به‌عنوان یک ارزش‌آفرین و فعال اقتصادی موفق ملی از او یاد شود. ۱۱ ابرپروژه ملی در شهر اصفهان مانند شهرک سلامت، اصفهان سیتی‌سنتر، فدک مال، مجموعه گردشگری فرهنگی باغ بهار، هتل ۵ ستاره بین‌المللی پرستیژلند، هتل سلامت، مرکز مبادلات مالی، بیمارستان سلامت، دبیرستان اقتصاد، دانشگاه‌های علمی‌کاربردی، کارخانه کسب‌وکار اونیکس همه با تلاش و ارزش‌آفرینی صرامی بنا شده است. آن هم در شرایطی که به گفته خودش ریالی از منابع دولتی و ملتی برای بیش از یک‌صد هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری استفاده نکرده و از وابستگی به دولت گریزان است. این روزها مسعود صرامی منتخب نشان «امین‌الضرب» به‌عنوان عالی‌ترین نشان اهدا شده به کارآفرینان نیز شده است. روایت زندگی و کسب‌وکار مسعود صرامی را در گفتگوی زیر می‌خوانید:

به ۶۷ سال پیش برگردیم. کجا به دنیا آمدید و فرزند چندم خانواده هستید؟

فرزند آخر خانواده هستم و در محله بازارچه حاج‌آقا شجاع در اصفهان به دنیا آمدم. گرچه به‌دنیاآمدن ما انتخاب خودمان نیست؛ اما زمانی که با اطرافم آشنا شدم، مسئولیت‌هایی را پذیرفتم. بر همین اساس از سن ۵ سالگی تلاش کردم که به آن مسئولیت‌ها به شیوه درست عمل کنم و تا به امروز از کاری که کردم، راضی هستم و به امیدوارم خدای من راضی باشد. خداوند مسئولیتی را بر دوش من گذاشته بوده که به یاری خودش تاکنون توانسته‌ام در جهت آن تلاش کنم.

در ۵ سالگی چه کاری انجام می‌دادید؟

شمع‌سازی را در آشپزخانه خانه کوچکی که پدر مرحومم برای ما باقی گذاشته بود شروع کردیم. آن زمان‌ها چند روز در خانه همسایه کار شمع‌سازی را آموختم و سپس به کمک مادرم همین کار را در آشپزخانه خودمان شروع کردم و تا به امروز هم دارم تولید روشنایی می‌کنم. ولی آن زمان شمع بود و امروز انواع باطری‌هایی که روی بیشتر ماشین‌های ایران هست؛ تولید برنا باطری را از سال ۱۳۶۹ شروع کردیم و تا به امروز ادامه دادیم. البته کارهای دیگر را هم امتحان کردم. در سن ۹ یا ۱۰ سالگی کارهای نظافتی در استخر را انجام می‌دادم. سپس ماشین خریدم با حمل مسافر روزگار می‌گذراندم.

این‌همه جسارت برای یک نوجوان از کجا می‌آید؟ زمانه شما را به این سمت سوق می‌داد یا یک نیروی محرکی در وجود خود شما بود که شمارا به این سمت برد؟

این نیرومحرکه را خداوند به همه داده که به آن جسارت می‌گویند و از آن استفاده نمی‌کنیم. همه فکر می‌کنند کارهایی که انجام دادیم با پول زیاد بوده، ولی ما بیش از همه دل قوی برای کار داریم، دلی که بتوانیم کارهای بزرگ را انجام دهیم. زمانی که من اصفهان سیتی‌سنتر را شروع کردم، کارخانه‌هایی داشتم؛ ولی سرمایه لازم برای ساخت سیتی‌سنتر را نداشتم، ولی کتاب فارسی به ما یاد داده که «توانا بود هر که دانا بود» من از بینش عقلانی که خداوند به ما بخشیده استفاده کردم و به صورتی سرمایه‌گذاران عرب را مجاب کردم که این سرمایه‌گذاری در اصفهان برایشان مفید است و آن‌ها به این سرمایه‌گذاری راغب شدند.

 چگونه این اعتماد برای انجام سرمایه‌گذاری شکل گرفت؟

این موضوع به گذشته ما برمی‌گردد. ما از سال ۱۳۶۲ صادرات سنگ و نمک به حوزه خلیج‌فارس داشتیم. در سال ۱۳۶۷ کارخانه‌ای در «رأس‌الخیمه» ایجاد کردیم که بتوانیم از طریق هویت حقوقی آن کالاهای معدنی ایران را به عربستان سعودی صادر کنیم. یعنی سنگ ایران با گواهی مبدأ امارات به نام کارخانه‌ای که در رأس خیمه داشتیم در عربستان سعودی عرضه می‌شد. این کار تا سال ۱۳۶۸ ادامه داشت و سال ۱۳۶۸ برادر بزرگ‌تر من آن کار را ادامه داد و من به ایران برگشتم. زمانی که می‌خواستم کارخانه‌ای که رأس‌الخیمه داشتیم تعطیل کنم دیداری با شیخ «سعود القاسمی» که آن زمان رئیس شورای بلدیه رأس‌الخیمه بود داشتم و موضوع را اعلام کردم؛ ولی گفتم می‌خواهم این کارخانه را به بلدیه هدیه کنم. این کار برای ما اعتباری ایجاد کرد که در سال ۱۳۸۵ وقتی با ایده ساخت اصفهان سیتی‌سنتر به آن شخص مراجعه کردیم اعتبار گذشته زمینه‌ساز اعتماد و سرمایه‌گذاری ایشان شد. در همین زمان ما هم تضمین‌نامه سرمایه‌گذاری خارجی ایشان را از وزارت امور اقتصادی و دارایی گرفتیم. بر اساس این ضمانت‌نامه‌ها اصل و سود سرمایه هر سرمایه‌گذار خارجی در ایران تضمین می‌شود. نتیجه ایجاد اعتماد ما در چند دهه قبل، جذب سرمایه خارجی و بنیان‌گذاری مجموعه ماندگاری شد که امروز مردم به نام «اصفهان سیتی‌سنتر» می‌شناسند که در کنار بخش‌های تجاری، در زمینه‌های آموزشی، فرهنگی، تفریحی، هنری و حضور در اکوسیستم اقتصاد نوآوری نقش‌آفرین است و با کاهش ترافیک شهر و رعایت الگوهای زیست‌محیطی مصرف و بازچرخانی آب در ارتقای سلامت مردم شهر اصفهان نیز اثربخش خواهد بود.

 چگونه این اعتماد برای انجام سرمایه‌گذاری شکل گرفت؟

این موضوع به گذشته ما برمی‌گردد. ما از سال ۱۳۶۲ صادرات سنگ و نمک به حوزه خلیج‌فارس داشتیم. در سال ۱۳۶۷ کارخانه‌ای در «رأس‌الخیمه» ایجاد کردیم که بتوانیم از طریق هویت حقوقی آن کالاهای معدنی ایران را به عربستان سعودی صادر کنیم. یعنی سنگ ایران با گواهی مبدأ امارات به نام کارخانه‌ای که در رأس خیمه داشتیم در عربستان سعودی عرضه می‌شد. این کار تا سال ۱۳۶۸ ادامه داشت و سال ۱۳۶۸ برادر بزرگ‌تر من آن کار را ادامه داد و من به ایران برگشتم. زمانی که می‌خواستم کارخانه‌ای که رأس‌الخیمه داشتیم تعطیل کنم دیداری با شیخ «سعود القاسمی» که آن زمان رئیس شورای بلدیه رأس‌الخیمه بود داشتم و موضوع را اعلام کردم؛ ولی گفتم می‌خواهم این کارخانه را به بلدیه هدیه کنم. این کار برای ما اعتباری ایجاد کرد که در سال ۱۳۸۵ وقتی با ایده ساخت اصفهان سیتی‌سنتر به آن شخص مراجعه کردیم اعتبار گذشته زمینه‌ساز اعتماد و سرمایه‌گذاری ایشان شد. در همین زمان ما هم تضمین‌نامه سرمایه‌گذاری خارجی ایشان را از وزارت امور اقتصادی و دارایی گرفتیم. بر اساس این ضمانت‌نامه‌ها اصل و سود سرمایه هر سرمایه‌گذار خارجی در ایران تضمین می‌شود. نتیجه ایجاد اعتماد ما در چند دهه قبل، جذب سرمایه خارجی و بنیان‌گذاری مجموعه ماندگاری شد که امروز مردم به نام «اصفهان سیتی‌سنتر» می‌شناسند که در کنار بخش‌های تجاری، در زمینه‌های آموزشی، فرهنگی، تفریحی، هنری و حضور در اکوسیستم اقتصاد نوآوری نقش‌آفرین است و با کاهش ترافیک شهر و رعایت الگوهای زیست‌محیطی مصرف و بازچرخانی آب در ارتقای سلامت مردم شهر اصفهان نیز اثربخش خواهد بود.

مشارکت شما در اصفهان سیتی‌سنتر به چه صورتی بود و اصفهان سیتی‌سنتر با چه سرمایه‌ای بنیان گذاشته شد؟

ما با اعتبار و سرمایه کارهای تولیدی مانند برنا باطری، کارخانه‌های الماس سنگ‌بری و سایر فعالیت‌ها، توانستیم زمین‌های آن زمان اصفهان سیتی‌سنتر را خریداری کنیم؛ ولی برای ساخت آن سرمایه لازم را نداشتیم. برای تامین هزینه پروانه ساختمانی آن هیچ منبعی آماده نداشتیم. برای همین برای جذب سرمایه به دوستان خود در رأس‌الخیمه رجوع کردیم و بدون این سرمایه اصفهان سیتی‌سنتر ساخته نمی‌شد.

فاصله بین ۱۶ سالگی تا زمانی که صادرات سنگ به کشورهای همسایه را آغاز کردید چگونه گذشت؟

هر کاری کردم، کاری بوده که شرافت آن کار بیشتر از پولش برای من ارزش داشته و به آن افتخار می‌کنم. کارهای زیادی در این دوره انجام دادم. در سال ۱۳۶۸ زمانی که از امارات به ایران برگشتم، کارخانه‌های سنگ سمباده و الماس را داشتیم بود؛ ولی برنا باطری هنوز راه‌اندازی نشده بود. روزی من برای دریافت باطری خودرو در یک صف زمین خوردم و اما وقتی بلند شدم نرفتم که به‌جای قبلی خودم در صف بروم. درک فشار و سختی‌هایی که برای تامین چنین کالای پرمصرفی برای مردم وجود داشت سبب شد برای تغییر شرایط تصمیم بگیرم. پس همان زمان خودروی خودم را به خانه بردم و پارک کردم و با خودم عهد بستم که باید باطری تولیدی خودم را روی ماشین نصب کنم. سال ۱۳۶۹ موفق شدیم باطری بسازیم، با این‌که پیش‌ازاین تصمیم، هیچ تجربه‌ای در این زمینه نداشتیم. همه چیز با یک همت برای تغییر ایجاد شد.

راه‌اندازی چنین صنعتی چه نتیجه‌ای داشت؟

در ابتدا در این زمینه هیچ دانشی نداشتیم، اما روزی که پس از تولید، باطری را روی ماشین خودم گذاشتم، بیشتر از این آن که از روشن‌شدن ماشین خوشحال شوم به این فکر می‌کردم وسیله‌ای که یک روز باعث زمین‌خوردن من شد، امروز در کشور تولید می‌شود و دیگران هم به آن دسترسی دارند.

دانش این کار از کجا آمد و نقش علاقه شخصی در این میان چه بود؟

معتقدم هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد؛ یعنی خداوند در تقسیم دارایی‌های انسان، به همه برابر ارزش داده، به همه امکانات داده و به همه عقل داده؛ ولی بعضی‌ها از آن به‌درستی استفاده می‌کنند و بعضی‌ها از آن استفاده نمی‌کنند. پس از ایده تولید باطری، سه ماه به دنبال خرید تجهیزات بودیم و در آخر به یک گروه باطری‌سازی به نام GE ژاپنی در بنگلور هندوستان مراجعه کردیم. من دوستی در بنگلور داشتم که برای کارخانه‌های ما «سیلیکون کاربید» تهیه می‌کرد، کارخانه‌ای که اصل تولید سیلیکون کاربید را در هندوستان داشت، کارخانه خوش‌نامی بود. این شخص مدیر فروش آن کارخانه بود. من به او گفتم، می‌خواهم باطری بسازم، تو هم ما را می‌شناسی، آیا می‌توانی به ما کمک کنی؟ گفت اگر به هندوستان بیایید، من شما را به کارخانه‌ای معرفی می‌کنم که تکنولوژی این کار را دارد و می‌توانید این دانش را به دست بیاورید؛ به شرطی که قطعاتش را از این کارخانه تهیه کنید. ما به‌قصد خرید قطعات از آن کارخانه، رفتیم و چند ماهی در بنگلور ماندیم، من و برادر بزرگم، دانش لازم را آموختیم و متوجه شدیم که مواد اولیه این کار در ایران بیش از همه دنیا فراهم هست، مانند سرب، پلاستیک و قطعاتی که برای باطری استفاده می‌کنیم. با خرید یک دستگاه جداکننده از هندوستان ما تعهدمان را به آن کارخانه انجام دادیم، دستگاه جداکننده دست‌دومی که پس از رنگ و بسته‌بندی به ایران ارسال شد. جداکننده یکی از ماشین‌آلات تولید باطری است که با آن تولید را شروع کردیم. بقیه ماشین‌آلات را از تایوان خریداری کردیم و به‌مرور با سازندگان ماشین‌آلات بیشتری آشنا شدیم. با این روند خط‌های مونتاژ را راه‌اندازی کردیم و سال ۱۳۶۹ توانستیم آزمایشی باطری تولید کنیم. آن‌قدر سعی و خطا کردیم و مسیر را اصلاح کردیم که امروز برنا باطری یکی از موفق‌ترین تولیدکنندگان بخش خصوصی در صنعت باطری و قطعات باطری است و ما به ۱۱ کارخانه مشابه که فقط خط مونتاژ دارند قطعه می‌فروشیم. می‌توان گفت که در آن کارخانه‌ها چندین هزار کارگر کار می‌کنند که به‌وسیله قطعات ما، می‌توانند مونتاژ را ادامه دهند و این از شاخه‌های اشتغال غیرمستقیم از زنجیره ارزش‌آفرینی ساخته شده در این سال‌ها است. بعد از سال ۱۳۷۰ برای تکمیل تولید و بر اساس منع ورود برخی از قطعات، راه خودکفایی را پیشه کردیم و ۲۴ کارخانه تولیدی در کنار کارخانه برنا باطری ایجاد کردیم که قطعات پلاستیکی، اکسید، جداکننده، پوسته، درب، ماشین‌آلات و قالب را تولید می‌کنند و با این روش خودکفا شدیم. این روند تولید را تا سال ۱۳۷۵ ادامه دادیم و محصولاتی که تکنولوژی‌اش را به دست آورده بودیم عرضه می‌کردیم. اما در این محدودیتی توسط سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرف‌کننده به وجود آمد، سازمان بازرسی ما را جریمه کردند و گفتند شما باید باطری را به قیمت کارخانه‌های دولتی و وزارت دفاع بفروشید؛ رقابتی که امکان‌پذیر نبود، زیرا ما مواد اولیه را آزاد تهیه می‌کردیم. این روند هم گذشت و امروز در کنار تداوم تولید، ۱۱ واحد تولیدی را هم ساپورت می‌کنیم و به مجموعه‌های تولیدی باطری وزارت دفاع هم قطعه می‌فروشیم.

به نظر می‌رسد شما یک فرآیند سخت و پر فراز و نشیب را به‌سادگی برای خوانندگان توضیح دادید. بازخوانی چه نکات دیگری به ثبت خاطرات آن دوران کمک می‌کند؟

بگذارید با ذکر یک مثال، مسئله را روشن‌تر کنم. شما فکر می‌کنید هوش و توان استیو جابز یا ایلان ماسک صاحب تسلا، بیشتر از من و شماست؟ قطعا خیر. تنها تفاوت این است که آن‌ها بین طرح‌های متفاوتی که به آن‌ها ارائه می‌شود جستجو و بهترین طرح را انتخاب می‌کنند و چون پول فراوانی در دست دارند به‌خوبی روی آن ایده سرمایه‌گذاری می‌کنند. کاری که شرکت‌های دانش‌بنیان ایران انجام می‌دهند همین روند در ابعاد کوچک‌تر است. معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری از نخبگان و دانش‌بنیان‌ها حمایت مالی می‌کند تا ایده آن‌ها به ارزش‌افزوده تبدیل و از دل آن دیجی‌کالا، اسنپ و ده‌ها نمونه موفق ساخته شود.

از سوی دیگر شروع هر کاری بسیار دشوار است؛ اما وقتی یک کار به‌درستی آغاز شد بقیه مسیر هم بهتر پیش می‌رود؛ مانند یک سنگ‌ریزه که اگر بر روی برف به چرخش درآید، مدام برف بیشتری دور آن جمع می‌شود و سرعتش بیشتر می‌شود و به یک گلوله‌برفی بزرگ تبدیل می‌شود؛ بنابراین بازهم تأکید می‌کنم که شروع‌کردن کار سخت است؛ اما وقتی موتور روشن شد و در مسیر صحیح افتاد به‌شرط پایداری و پشتکار امکان موفقیت بیشتر می‌شود. حالا من برمی‌گردم به همان بنیان‌گذار تسلا یا بیل گیتس؛ هر روز در رسانه‌ها گفته می‌شود که آن‌ها ابداع جدیدی داشته‌اند، اما این فکر و اکتشافات و حتی مثلا روند پیشرفتی که در دبی می‌بینیم مربوط به یک‌چرخه و روند است، تمام ساختمان‌هایی که ساخته‌شده از کشورهای دیگر است. سرمایه‌داران کشورهای جهان آمدند و ایده دادند. کسانی هم مثل سرمایه‌گذاران مصری، لیبیایی و سایر کشورهایی که بی‌ثبات هستند، برای حفظ سرمایه به کشورهای عربی که قابل‌پذیرش بود رفتند و برایشان ایده‌های جدید را با پولی که از آن کشور آورده بودند به مرحله ظهور می‌رساندند و دبی از برآیند همه این موارد در چرخه رشد با سرعت پیش می‌رود که شاید تصور شود دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند جلویش را بگیرد… چرا؟ داستان همان سنگ‌ریزه‌ای است که روی برف اولین چرخ را زده و بعد بهمن‌وار به مسیر ادامه داده همه مانع‌ها را از سر راه خودش برداشته و انرژی و جرم آن‌ها را به درون خودش کشیده و مجددا با توان بیشتر به مسیر ادامه داده است. بسیاری کشورها با پول مردم کشورهایی مانند ما ساخته می‌شود.

پس شما هم سختی نخستین حرکت را چشیده‌اید؟

بله می‌توان گفت روشن‌کردن موتورش دشوار بوده است. از سویی با این مثال‌ها می‌خواهم بگویم وقتی کار درست آغاز شود، سایر سرمایه‌گذاران هم برای سرمایه‌گذاری در کسب‌وکار پیش‌قدم می‌شوند. چشم‌انداز امروز من کاری بسیار بزرگ‌تر از اصفهان سیتی‌سنتر، شهرک سلامت، فدک مال، باغ بهار و بیست و چند کارخانه تولیدی است. مثلا یک بزرگ‌مرد خیرخواه روزی برای بازدید به شهرک سلامت آمده است، تحت‌تأثیر قرار گرفته و می‌گوید من مثلا هزار میلیارد تومان می‌دهم فلان کار را بکن، من قبول نکردم؛ ولی اقداماتی را برای او طراحی می‌کنیم که به‌عنوان خیرات پایدار یعنی تا صدها سال دیگر این پول ارزش‌آفرین و درآمدزا شده و برای کسانی که نیازمندند هزینه می‌شود. اعتبار گذشته ما باعث شده چنین سرمایه‌گذاران و خیرانی به سراغ ما بیایند.

اصفهان سیتی سنتر قلب شهر اصفهان

برای رسیدن به هر هدفی مهم باید از آسایش فعلی چشم‌پوشی کنیم؟

بنده چنین اعتقادی ندارم چون کاری که انجام می‌دهیم برای ما آرامش و آسایش به همراه آورده است.

نوعی نگاه انگیزشی و روان‌شناسی فراگیر شده که می‌گویند «انسان کافی است به چیزی فکر کند در آن شرایط کائنات او را به‌سوی آن هدف حرکت می‌دهد» نظر شما به‌عنوان یک کارآفرین موفق چیست؟

بنده با این دیدگاه موافق نیستم. خداوند می‌گوید: «از تو حرکت از من برکت»؛ به‌عبارت‌دیگر خداوند می‌گوید: تو تلاش کن و در کنار تلاشت از کائنات در این مسیر کمک بگیر تا به موفقیت برسی؛ اگر تلاش نکنی هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هدف‌ها مثل قطب‌نما هستند که مسیر ما را مشخص می‌کنند و باید برای رسیدن به آن هدف تلاش بکنیم.

مسئله دیگر پایداری دررسیدن به اهداف است که معمولاً نادیده گرفته می‌شود. پشتکار یک مهارت ضروری در زندگی است. اگر می‌خواهید به اهداف زندگی خود برسید و موفق باشید، پشتکار در مواجهه با چالش‌ها و موانع ضروری است. من فکر می‌کنم همه در کتاب فارسی این‌ها را خوانده‌اند؛ ولی فراموش کرده‌اند. کتاب فارسی داستانی دارد به‌عنوان مورچه و پادشاه شکست‌خورده. در کنج خرابه هفتاد بار دانه را بلند کرد و از دیوار بالا رفت و سرانجام برای هفتاد و یکمین بار موفق شد. آنچه در هر زمینه‌ای یک شخص را موفق می‌کند فعالیت اجتماعی، تلاش و پایداری است، اگر تلاش کنید و پایدار نباشید؛ یعنی وقتی سه مرتبه شکست خوردید رها کنید خودبه‌خود به نتیجه نمی‌رسید. تلاش و تداوم یک اصل است، اگر به‌خاطر بیاوریم، تا سال ۱۳۹۴ کسی به اصفهان سیتی‌سنتر نمی‌آمد، می‌گفتند دور است؛ ولی امروزه تنها خانه امن مردم شده. چرا؟ به دلیل اینکه ما پایداری کردیم. آن زمان که کسی نمی‌آمد دلسرد نشدیم، خدماتمان را کم نکردیم. ما خدمات را روزبه‌روز افزون کردیم، واحدهای تجاری را به واحدهای فرهنگی تبدیل کردیم. امروز شما هر آنچه یک کشور نیاز دارد در اصفهان سیتی‌سنتر در زیر یک سقف فراهم دارید. اصفهان سیتی‌سنتر را یک مرکز تجاری نمی‌بینید. دانشگاهی با سه هزار دانشجو دارد. دانشجوهایی که در کنار درس با خرد جمعی رشد می‌کنند. تنها جایی که در بخش خصوصی دانشگاه هنر و گرافیک و هنرپیشگی دارد دانشگاه جدید سیتی‌سنتر است. دو دانشگاه در این مجموعه تاسیس شده است. اقدامی که در مراکز تجاری دنیا بی‌نظیر بوده است. حاصل این موارد اعتماد مردم و حضور روزافزون شهروندان برای برآورده‌کردن نیازهای گوناگون است. به‌عنوان‌مثال در حال حاضر صدها شرکت دانش‌بنیان در کارخانه کسب‌وکار اونیکس مجموعه مرتبط و فعال هستند، چشم‌انداز این مسیر رشد هر کدام از اعضای آن‌ها به‌عنوان یک کارآفرین است. همچنین مواردی مانند موزه، سینما یا کنسرت‌ها طیف‌های گوناگون جمعیت را به اصفهان سیتی‌سنتر وارد می‌کند.

چگونه ایده ساخت مجموعه بزرگ اصفهان سیتی‌سنتر بیرون از بافت اصلی شهر به سراغ شما آمد؟

جانمایی چنین مجموعه‌هایی بایستی خارج از بافت اصلی شهر باشد تا افزون بر رفت‌وآمد آسان، در کاهش ترافیک و آلودگی هوا موثر باشند. مجموعه اصفهان سیتی‌سنتر نیز در حاشیه شهر یکی از مهم‌ترین عواملی است که به کاهش آلودگی هوا کمک می‌کند. برخورداری از پیشرفته‌ترین تجهیزات تصفیه هوا که تحت کنترل مدیریت هوشمند است، استفاده از اکولوژی فن در آشپزخانه رستوران‌ها، استفاده از سوخت گاز طبیعی جهت بویلرها و سیستم اگزاست پارکینگ‌ها باعث شده است که این مجموعه به کاهش آلودگی هوا و ارتقای کیفیت زیست شهری به‌شدت کمک کند. امروز درصدی از بیماری‌ها به‌خاطر آلودگی هواست و امروزه ما در جایی فعالیت می‌کنیم که پنجشنبه و جمعه‌ها نزدیک به ۶۰ هزار خودرو را از سطح شهر، خارج می‌کنیم و در روزهای معمول حدود ۲۵ هزار خودرو. این آمار یعنی ما ۱۰ درصد در کاهش ترافیک شهری تأثیرگذار هستیم و شهرک سلامت ۵ درصد در ترافیک پیک زمانی شهر اصفهان تأثیر مثبت گذاشته و ترافیک را کاهش داده است، همچنین فدک مال ۵ درصد عبور مرور قسمت شمالی شهر را به جنوب شهر  کم کرده و این‌ها موهبت و تأثیراتی است که می‌توان افتخار کرد که تنها با انتخاب مکان مناسب تا ۱ درصد در سالم‌تر زندگی‌کردن مردم و کاهش بیماری‌ها موثر بوده‌ایم. این شرایط ازنظر تنفس و هوا مرهون همان گذشتی است که داشتیم و پروژه‌ها را به حاشیه شهر مانند پل تمدن، سپاهان شهر و باغ فدک بردیم که به خودمان آسیب بزنیم تا شهروندان راحت‌تر باشند و مردم گرفتار ترافیک شهری نشوند و از آلودگی هوای شهر  کم کنیم.

باغ فدک اصفهان

جامعه بزرگ شاغلان در مجموعه کسب‌وکارهای شما چند نفر هستند؟

کارکنان حقوق‌بگیر ما نزدیک به ۱۱ هزار نفر هستند و کارکنانی که پیمانکاران ما آن‌ها را بیمه کرده‌اند بالای ۱۴ هزار نفر هستند؛ یعنی ما به طور مستقیم نزدیک ۲۵ هزار شغل پایدار ایجاد کردیم که روزبه‌روز افزایش دارد و در کنار ما افرادی هستند که شاغل غیرمستقیم مجموعه‌ها هستند. مانند کسی که به ما سیمان می‌فروشد و بابت هر تناژ سیمان یک نفر کارگر مشغول به کار است. سیمان، میل‌گرد و مصالحی که در پروژه‌ها مصرف می‌شود و ده‌ها مؤلفه دیگر در زنجیره تامین و ارزش‌آفرین گروه، شاغلان دیگری دارد که جزو مشاغل غیرمستقیم مرتبط و بالغ‌بر ۶۰ هزار نفر هستند که در کل نشانگر آن است که ما ۱۰ درصد شغل پایدار استان اصفهان را حمایت می‌کنیم و این بالاترین خوشحالی و افتخار ما است. البته هدف نهایی من ایجاد ۱۰۰ هزار شغل پایدار است که امیدوارم با لطف الهی به آن برسم.

 تلخ‌ترین اتفاق زندگی‌تان چه بوده است؟

با نوع نگاهی که به زندگی و کسب‌وکار دارم، من شکستی نداشته‌ام و به همین دلیل تلخ‌ترین اتفاق هم نداشته‌ام. زمانی که در مسیری بروم و در راه تلاش خستگی‌ناپذیر به بن‌بست برسم، آن روز تلخ‌ترین خاطره زندگی من خواهد بود و البته تلاش می‌کنم تلخی این زهر را هیچ‌وقت در کام خود نچشم.

و شیرین‌ترین خاطره؟

شیرین‌ترین خاطره برایم زمانی است که ما توانستیم زنجیره سرمایه انسانی تمام مسیر ارزش‌آفرینی فعالیت‌هایمان را ایجاد کنیم. مدرسه اقتصاد را تاسیس کردیم که بچه‌های با خردی به جامعه تحویل دهیم که بعد از ما کسانی باشند که این پروژه‌ها را حفظ کنند و کنار این پروژه‌ها صدها کار مفید دیگر برای مردم شهر طراحی کنند. امروز دبیرستان اقتصاد در خیابان کارگر ۶۰۰ دانش‌آموز دارد که درس حفظ نمی‌کنند و به‌جای آن درس زندگی یاد می‌گیرند و دوستانشان را نیز به چنین روش برخورداری از آموزش صحیح دعوت می‌کنند و ما بر این باور هستیم که بچه‌های با خردی که از این مدرسه به جامعه وارد می‌شوند، فردا مسئولانی می‌شوند که بهتر از ما می‌توانند کشور را حمایت و هدایت کنند.

در واپسین پرسش می‌خواهیم بدانیم این روزها مهم‌ترین دغدغه‌های شما چه موضوعاتی است؟

دوست دارم مردم از تلاش‌های صورت گرفته آگاه باشند و بدانند برای اعتبار شهر ارزشمند اصفهان هزینه می‌شود. ما هیچ‌وقت خودروهایمان را در پارکینگ سیتی‌سنتر پارک نمی‌کنیم؛ چراکه فکر می‌کنیم این حق مردم است، پارکینگ‌های مسقف ایجاد کردیم فقط برای اینکه مردم استفاده کنند. این تلاش برای ازخودگذشتگی است و اگر این فرهنگ در تمام کشور ما شکل بگیرد، بدون شک شما با رغبت بیشتری خودروی خود را ۱۰۰ متر دورتر پارک می‌کنید که دوبله نباشد و کسی آسیب نبیند. شهروندان شاهد هستند که در سال ۱۴۰۲ در کنار شهرک سلامت بیمارستان ۱۰۰۰ تختخوابی در حال تکمیل است که سرانه فضای هر تختش ۱۳۷ مترمربع است. سرانه یک‌تخت که باید ۵۰ تا ۶۰ مترمربع باشد؛ در این پروژه ۱۳۷ مترمربع تعریف شده است. تلاش می‌کنیم که ۲۵۰ تخت را در سال ۱۴۰۴ وارد چرخه پذیرش بیمار کنیم و این نخستین بیمارستان استانداردی است که با سرانه‌های استاندارد و بالاتر تحویل مردم می‌شود. در کنار آن هتلی را در حال ساخت داریم که به‌زودی به بهره‌برداری می‌رسد تا هیچ بیماری نخواهد کنار بیمارستانی شب تا صبح با خانواده در فضای نامناسب بماند و نتواند در یک مکان اقامتی استاندارد اسکان پیدا کند. این هتل هزینه‌هایی دارد که از طرف توریست‌های سلامت پرداخت می‌شود. اما برای عزیزانی که امکان تامین هزینه ندارند؛ خیری به من پیشنهاد کرده و می‌گوید من پولی اختصاص می‌دهم تا شما برای مردم کار کنید. در نتیجه درصدی از این پروژه متعلق به آن آدم‌هایی است که شاید در هفت‌آسمان یک ستاره ندارند. همچنین یکی از کارهای بزرگ آغاز به کار مرکز مبادلات مالی اداری در کنار اصفهان سیتی‌سنتر است که افزون بر نتایج گوناگون برای اقتصاد اصفهان و ایران، با شروع به کار آن پیش‌بینی می‌شود حجم زیادی از ترافیک شهر را کم کند. مراکز مبادلات مالی که در کشورهای پیشرفته ساخته‌شده، تأثیر بسیاری در کاهش ترافیک شهرها داشته است. همچنین یک هتل بین‌المللی ۵ ستاره در کنار اصفهان سیتی‌سنتر به‌زودی پذیرای گردشگران خواهد شد و مهم‌تر از همه این‌ها اگر تا ۲ سال برای ما مشکلات جدیدی ایجاد نکنند که ما با توان کامل کار کنیم تا سال ۱۴۰۴ در اصفهان بین یک تا سه میلیارد دلار ارز حاصل از توریسم سلامت وارد کشور خواهد شد. یعنی نیاز به بودجه دولتی ندارد و خودش درآمدزا می‌شود و میزان اشتغال از آن حدی که من انتظار داشتم و آرزویم بوده است بیشتر می‌شود. در پذیرش توریسم سلامت و اگر با همین روند جلو برود سال بعدش سه میلیارد دلار پول وارد این شهر می‌شود و اقتصاد اصفهان را پویا خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

مقالات مرتبط

برخی از پروژه ها

فهرست